بهزاد طهماسبی
رسانه های معتبر همواره می کوشند با جهت دهی افکار عمومی در مسیر دلخواه به اهداف مورد نظر ، جامه عمل بپوشانند. از این رو رسانه های جمعی اعم از دیداری ، گفتاری و شنیداری نقش بی بدیلی در همسو کردن حرکت طیفهای مختلف جامعه دارند .
رسانه ها با کارکردهای متنوع ، در شئون مختلف زندگی مخاطبان میلیونی خود تاثیرگذارند .این رسانه ها هستند که به طیف وسیعی از علائق و سلیقه های افراد پاسخ میدهند و مخاطبان بی شمار خود را در فضای زندگی اجتماعی ، سیاسی ، اقتصادی ، هنری ، اموزشی ، ورزشی ، سلامت و...تجهیز و روزامد می کنند .
پس میتوان نتیجه گرفت که انسان امروزی بیش از هر زمان دیگری در زندگی و حیات اجتماعی خود وامدار رسانه های مطبوع خود است .اما در یک دهه گذشته اقتدار رسانه های سنتی مانند مطبوعات و رادیوو تلویزیون به مدد جهش های علمی و تکنیکی به چالش کشیده شده است .
اگر روزی مردم برای دریافت اخرین خبرها مجبور به رفتن تا کیوسک روزنامه فروشی یا روشن کردن تلویزیون و رادیو در ساعت معینی بودند ، اکنون با استفاده از اینترنت هزاران کانال ارتباطی با دسترسی سریع و اسان وجود دارند که گوی سبقت را از سایر رسانه ها ربوده اند. تلفن های همراه ، مانند ابر رسانه های کوچکی هستند که فاصله ما را با انواع رخدادهای مهم در سرتاسر جهان به چند ثانیه تقلیل داده اند.
دیگر استراتژی جنگهای مطبوعاتی و رادیو تلویزیونی اثر بخشی چندانی در فضای افکار عمومی ندارند و انحصار جریان یکسویه انتشار و پخش اطلاعات و اخبار از دست رسانه های سنتی خارج شده و با گسترش انواع وسایل ارتباطات رسانه ای ، مخاطبان ِگزینشگر بدنبال منابع اسانتر و روزامدتري هستند كه تابعي از زمان و مكان نباشد .باید بپذیریم که مزیت نسبی رسانه های نوین ، با کارکردهای متنوعی که دارند ، عرصه را روز بروز بر رسانه های سنتی مانند تلویزیون و رادیو تنگتر می کنند و در مقابل قدرت نفوذ و فراگيري رسانه هاي جديد اينترنتي ميدان را به حريف تازه وارد باخته اند .
پیشتازی شبکه های مجازی در تولید محتوا و جذب مخاطبان میلیونی از دایره مرزهای جغرافیایی کشورها فراتر رفته و رسانه های رسمی را برای حفظ مخاطبانشان به تکاپو انداخته است . سیطره و استیلای شبکه های اجتماعی در عموم کشورهای دنیا ،رسانه های حکومتی را با چالش خلاقیت مواجه کرده و اتاق فکر رسانه های رسمی را به چاره اندیشی واداشته است .
هر چند قواعد جدید بازی جهان شمول شده و فناوریهای ارتباطی با جهش خیره کننده ای در کل جهان گسترش یافته ، اما در کشور ما شبکه های مجازی در رقابتی نه چندان سخت با صدا و سیما ، اقتدار رسانه ملی را به زير سئوال برده اند و در مصاف برای جذب مخاطب ، این شبکه های اجتماعی هستند که موفق عمل کرده اند .
جدا از اعمال سیاستهای انحصاری و کم توجهی به ذائقه مخاطبان و بی اعتمادی مردم که نتیجه نگاه محدود و گزینشی متولیان این سازمان عریض و طویل است باید برای چالش های بزرگتری که شبکه های اجتماعی دست بالا را بر ان دارند تدبیر کرد .
شبکه های اجتماعی در ذات خود از ظرفیتهای بالقوه و بالفعلی برخوردارندکه عرصه رقابت بر رقبای سنتی خود را هر روز تنگتر می کنند. به عبارتی این صدا و سیماست که در موضعی منفعلانه در پی انعکاس و تحلیل محتوای تولید شده در شبکه های اجتماعی انهم با تاخیر زیاد واکنش نشان دهد . در این مسیر انچه که جای تامل است ، پیشگامی شبکه های مجازی در تولید محتوی و قرار گرفتن صدا و سیما در جایگاه مصرف کننده محتوای دست چندمی شبکه های اجتماعیست.
تنزل رتبه و جایگاه رسانه ملی با رسالت بزرگی که بر دوش دارد اینجا اشکار می شود و گاهی حاشیه های یک رویداد با بازتاب گسترده انقدر در فضای مجازی دست به دست می چرخد تا رسانه ملی تحت فشار افکار عمومی رویداد را در خروجی انتن خود قرار دهد .با نگاهی دقیق می توان مصادیق فراوانی از این رویکرد را در بخش قابل توجهی از برنامه های رسانه ملی نظاره گر بود .
چند صدايي و قدرت تضارب ارا و افكار عمومي در شبكه هاي اجتماعي و كانالهاي ارتباطي كه اغلب در اختيار پيام رسانهاي بين المللي است ، قدرت مانور و يكه تازي رسانه هاي رسمي مانند راديو تلويزيون را به شدت كاهش داده و گاهي دامنه روايت ها در فضاي مجازي از چنان قدرتي برخوردار است كه دولتها و مسولان و مديران را عليرغم ميلشان به پاسخگويي و حتي تغيير موضع واداشته است .
با توجه به هيمنه شبكه هاي اجتماعي در فضاي مجازي و قدرت انعطاف پذيري بالايي كه برخوردارند ، گاهي توليدات انواع رسانه هاي رسمي بصورت تقطيع شده سر از فضاي مجازي در مي اورد و حتي بدون هيچ ابايي به افشاگري پشت پرده يك رويداد اعم از هنري ، اجتماعي و ..مي پردازد . با اين تفاسير بايد پذيرفت كه امروزه فضاي مجازي با بهره مندي از تريبونهاي متعددي كه در اختيار گرفته ، رسانه هاي رسمي مانند صدا و سيما را كنار زده و مخاطبان زيادتري جذب انواع و اقسام رسانه ها در فضاي مجازي مي شوند .
تغيير رويكرد مديران رسانه ملي از تك صدايي به سمت همنوايي و تعامل دوسويه با مخاطبان و توجه به سلائق انان به كم كردن فاصله بيشتر و بي ميلي مردم به صدا و سيما بيش از هر زمان ديگري ضروري بنظر ميرسد .
در اين ميان بهتر است بجاي گسترش فيلترينگ شبكه هاي اينترنتي و حذف فيزيكي رقيب ، از سازوكارهاي روزامد در برنامه سازي و توليد بهره جست تا جايگاه واقعي و مردمي رسانه ملي بيش از اين تنزل نيابد .
انتهای پیام/د